جدول جو
جدول جو

معنی نفرت آور - جستجوی لغت در جدول جو

نفرت آور
(شَ مَ)
نفرت آورنده. که تولید اشمئزاز و دل زدگی و تنفر کند. ناپسند. مکروه. ناخوشایند. موجب بیزاری و رمیدگی
لغت نامه دهخدا
نفرت آور
اغرند
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
فرهنگ لغت هوشیار
نفرت آور
بغيضٍ
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به عربی
نفرت آور
Sickening
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نفرت آور
dégoûtant
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نفرت آور
ripugnante
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نفرت آور
repulsivo
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نفرت آور
obrzydliwy
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به لهستانی
نفرت آور
отвратительный
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به روسی
نفرت آور
огидний
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نفرت آور
weerzinwekkend
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به هلندی
نفرت آور
widerlich
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به آلمانی
نفرت آور
repugnante
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نفرت آور
نفرت انگیز
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به اردو
نفرت آور
घृणास्पद
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به هندی
نفرت آور
น่าสะอิดสะเอียน
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به تایلندی
نفرت آور
מַתְעֵב
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به عبری
نفرت آور
吐き気を催す
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نفرت آور
恶心的
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به چینی
نفرت آور
구역질 나는
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به کره ای
نفرت آور
iğrenç
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نفرت آور
menjijikkan
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نفرت آور
ঘৃণিত
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به بنگالی
نفرت آور
kichefuchefu
تصویری از نفرت آور
تصویر نفرت آور
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا)
که مایۀ فقر و ذلت و بدبختی است. که موجب نکبت و خواری است
لغت نامه دهخدا
(عَ / عِ گِ رِ تَ)
ایجاد کراهت و رمیدگی و اشمئزاز کردن: زنان و مخنثان را برگمارند تا از معشوق او حکایتهاء زشت ناپسندیده که مردم را از آن ننگ آید و نفرت آرد می گویند تا دل او سرد شود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نکبت آور
تصویر نکبت آور
مایه فقر و ذلت و بدبختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیرت آور
تصویر حیرت آور
تعجب آور حیرت انگیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیرت آور
تصویر حیرت آور
((~. وَ))
تعجب آور، شگفت انگیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حیرت آور
تصویر حیرت آور
شگفت آور، شگفت انگیز
فرهنگ واژه فارسی سره
اعجاب آمیز، اعجاب انگیز، حیرت آفرین، حیرت انگیز، حیرت زا، حیرتناک، شگفت آور، شگفت انگیز، شگفتی زا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کریه، نفرت آمیز، نفرت انگیز، نفرت زا
فرهنگ واژه مترادف متضاد